ساعت 5 عصر بود که انفجارها یکی پس از دیگری آغاز شد و جمعیت طرفداران دونالد ترامپ را با هواپیمای گاز اشک آور شست. ساعت ها بود که این معترضین غوغا کرده و پله های پایتخت را کوبیده بودند. آنها موانع را شکسته و در روتوندای پایتخت فرو رفته بودند و اعضای کنگره و کارمندان را مجبور به پناه دادن در محل کردند. اما اکنون انفجارهایی رخ داد و معترضین دویدند. آنها با گاز اشک آور عقب نشینی کردند.
معترضین برای حمایت از رویای رئیس جمهور شکست خورده مبنی بر پیروزی واقعی در انتخابات سال 2020 ، به سراسر کشور به واشنگتن سفر کرده بودند. اوایل روز ، در همایش کاخ سفید در کاخ سفید ، ترامپ خود طرفداران خود را تشویق کرد. برای پیمودن به پایتخت. آنها این کار را با بالا بردن دسته زیادی از پرچم ها هنگام راهپیمایی انجام دادند: پرچم های آمریکا ، پرچم های کنفدراسیون و پرچم های ترامپ 2020. پرچم مسیحی ، پرچم های QAnon و پرچم های “روی من قدم نزن”. آنها علائمی را به همراه داشتند – “FUCK YOURENINGS”؛ خدا ، سلاح ها و بخار. “STOP THE THEFT” – و برخی از آنها سلاح حمل می کردند.
این همان چیزی است که من چهارشنبه هنگام شروع حرکت از محل زندگی خود در شمال غربی واشنگتن به سمت ساختمان کاپیتول ایالات متحده ، از حدود ساعت 3 بعد از ظهر دیدم.
با رفتن به سمت جنوب به سمت خیابان 14 ، یک راهرو خرید پر از مغازه ها و رستوران ها ، معترضان ترامپ به سختی می توانستند توسط ساکنان شهر که قبل از ساعت 6 بعد از ظهر به شهر هجوم می آوردند ، انتخاب کنند. سپس چند نفر با پرچم های غلتیده آمدند. در اینجا یک کلاه MAGA ، آنجا یک خون خون کلاه Keep America Great است. درست در جنوب توماس سیرکل دی سی طرف ترامپ شد. در بیرون از یک هتل لوکس ، یک زن سفیدپوست با کلاه ترامپ که با جواهرات و شلوارهای یوگا تزئین شده بود ، از کارمند هتل بلک پرسید که کجا می تواند تاکسی بگیرد. آنها به او گفتند: “فکر نمی کنم اکنون با این اتفاق خوش شانس باشی.”
برای برخی از معترضین ، اوضاع متشنج بود. “این اشتباه است ، نه ، نه نه!” مردی که لباس سیاه پوشیده بود با تلفن فریاد زد. “من برای نابودی کشور تلاش نمی کنم ، بلکه می خواهم آینده را نجات دهم!” مجریان و کارشناسان اخبار هشدار دادند که افرادی که در حمله به کپیتول شرکت داشتند ، جرم یک فدرال بودند و می توانند توسط پلیس یا FBI مورد تحقیق قرار گیرند. بنابراین برخی مشتاق اجتناب از دردسر بودند. مرد جوانی که بیشتر به خیابان های خالی نگاه می کرد به همراهان خود گفت: “خوب ، فکر می کنم ما به اندازه کافی دور شده ایم.” “ما در اینجا امن خواهیم بود.”
اما برای بسیاری از طرفداران ترامپ در خیابان 14 ، زمان مهمانی فرا رسیده بود.
“من برای دایکیری آماده هستم!” زنی با تجهیزات ترامپ گفت که حدود 40 سال سن داشت. یک دسته دوست دختر در توافق تشویق کردند.
در بیرون مغازه مشروبات الکلی ، معترضین ملبس به لباس MAGA یک خط منظم تشکیل دادند. داخل آن شلوغ بود ، خریداران در تلاشند تا هم پرچم های خود را کنترل کنند و هم لیبل های منتخب خود را. مردی با کلاه آبی نازک گفت: “خدایا ، اگر امشب یک پنجم بوربن را بکشیم ، فردا یک سفر خشن به خانه خواهد بود.”
در چهارراه جنوبی ، در Freedom Plaza ، جمعیت متورم شد و خشم به طور محسوسی بیشتر شد. “چه کسی فکر می کند که پلیس DC واقعاً یک کلاس عصر را تحمیل کند؟” او با صدای بلند مسئولیت پذیر بود اتوبوس. مرد ادامه داد: “آنها پلیس واقعی نیستند.” “آنها محافظ امنیتی واشنگتن هستند!”
میزهایی در اطراف میدان با انواع سلطنتی ترامپ و MAGA وجود داشت. تی شرت ، 15 دلار کلاه ، 15 دلار. من پرسیدم که آیا اینها قیمت آزاد هستند؟ نه هنوز.
هنوز بیش از یک ساعت نگذشته بود که پلیس سعی در تظاهرات معترضین در کپیتول داشت ، اما خیابان پنسیلوانیا از قبل طرفداران ترامپ در حال دور شدن بودند. برخی با خستگی شعار می دادند: “ایالات متحده آمریکا”. آنها پلیس را با جیپ مسخره كردند: “خائنان لعنتی!” و با لیدی مگا آمریكا ، یك زن آرایشگر با لباس مجلسی سفید و یك كلاه گیس بلوند ، همان تصویر یك بازیگر ابتدای جنوب ، عکس گرفتند. بوی سیگار می داد. روبروی ساختمان باشکوه اداره پست قدیمی DC ، که ترامپ برای ساخت یکی از هتل های مشهور خود اجاره می دهد ، یک قایق رژه “احترام” را از آرتا فرانکلین شلیک کرد. “دقیقاً” ، میکروفن درون میکروفون را برید. “همه باید کمی نشان دهند توجه برای رئیس جمهور ترامپ! بگذار مردمت را بشنوم! ”
در خود پایتخت ، معترضین مانند مورچه ها ورودی غربی را پوشاندند. اگر جمعیت زیادی که عقب نشینی می کردند کلاه دار و اسپرت بود ، در اینجا مردانی بودند که از کلاه ایمنی ، کت و لوازم نظامی استفاده می کردند. آنها سپرهای موقت را در دست داشتند و رولپلاک ها را از میله های رول پاره می کردند تا چوب ایجاد کنند. مردی لباس تن پوش زنجیری به تن داشت. دیگری به معنای واقعی کلمه کلاه مخفی داشت. ماسک ها اندک بودند.
در پس زمینه همه خشونت های موجود در هوا ، حال و هوای کودتا کمتر بود و بیشتر فوتبال در پشت در. آهنگ های پاپ از بلندگوها به صدا درآمدند. طبل ها جایی رفتند موش-تات-تات. و شعارها آنقدر بلند بودند که در سینه تو رعد و برق می زدند. در میان چندین ممتنع متداول: “نبرد. برای. ترام “” MAX. مایک قلم ها “BIDEN CON-CEDE.” وقتی غرشها از بین رفت ، مردم فریاد زدند تا سكوت را پر كنند. “دموکراتها یک فرقه هستند!” “زنده باد جمهوری!”
ساعت 4:00 بود ، و زمین گل آلود و پوشیده از آواری بود: بطری های آب استفاده شده ، دستکش های رها شده ، یک جعبه اسپری خرس ، و یک کتاب پاره شده با گنبد کاپیتول روی جلد آن ، با عنوان مرموز اختلاف بزرگ. یک معترض مو بلند در پایین پله های کاپیتول ایستاد و مستقیماً روی سنگ مرمر ادرار کرد. در برابر این زمینه ، معترضین لبخند زدند و مانند دوستان به هم سلام کردند: “پس ، شما همه اهل کجا هستید؟” “اوه ، ما از نبراسکا هستیم ، شما چه می گویید؟”
با پوشش ورودی غربی ، یک بالکن بزرگ موقتی و جایگاههای مجاور برای افتتاحیه جو بایدن در 20 ژانویه برپا داشتند. خیلی ها از داربست بالا رفته بودند. در سطح زمین ، دری که به یک راه پله باریک به بالکن منتهی می شد ، با خون آغشته شده بود. یک آقایی با ریش به خون و سپس به من نگاه کرد ، مستقیم به چشم. او با اشاره به خون گفت: “این کار برادر طول می کشد.” “اینجاست.”
انفجار در هوا ترکید: گاز اشک آور. دیگران دنبال کردند –انفجار!– اما به روش one-twosie. گاز توسط باد خیلی سریع منتقل می شود تا موثر واقع شود.
مرد تازیانه فریاد زد: “سلام پلیسها”. “شما نمی خواهید در سمت اشتباه تاریخ باشید. دیگر پشت این مزخرفات کمونیستی نایستید! مهم نیست که ویژگی های زندگی آبی بسیار مهم است ، احساسات ضد پلیس امری عادی بود. شنیدم که کسی زودتر شکایت می کند: “نیروهای دولتی که من در آن زندگی می کنم احمق هستند.” “آنها به طور کامل کشور ما را فریب می دهند.”
حدود ساعت 4:30 ، صدای غیرقابل انکاری از تلفن روی تلفن شروع به شنیدن کرد. “من درد شما را می دانم. من جراحت شما را می دانم اما اکنون شما باید به خانه خود بروید “، رئیس جمهور در ویدئویی که در توییتر منتشر کرد ، گفت که بعدا به دلیل نقض سیاست های شرکت حذف شد. ترامپ ادامه داد: “ما باید صلح داشته باشیم.” “ما باید نظم و قانون داشته باشیم.” اما سخنان وی آنقدر از بلندگوهای تلفن دور شد و مردان پیرامون او برخاستند ، چوب های زمین را می کوبیدند و قدم های بلند شعارهای بلند را لگدمال می کردند. “امشب سقوط خواهد کرد ، فاک!” یک نفر فریاد زد که کاملاً موافق است. “امشب می گیریمش ، بیا لعنت!”
در طبقه بالا ، در سکوها ، درگیری با پلیس بالا گرفت. اخبار منتشر شد مبنی بر اینکه زنی در داخل به ضرب گلوله کشته شده و کشته شده است. و سپس او به یک جمعیت علیه خودش تبدیل شد. در حالی که برخی به مبارزه برای خشونت ادامه می دادند – آنها همچنین خواستار دادگاه های نظامی برای نمایندگان دموکرات بودند – دیگران پیشنهادهای بی فایده ای را برای انحلال مطرح کردند. “ترامپ به ما می گوید با آرامش به خانه برویم!” مردی که در یک باندانا بود و پرچم آمریکا را داشت ، فریاد زد. “او فرمانده کل قوا است.” به ما می گوید برویم خانه! ”
“من نمی توانم به خانه برگردم ، من از آریزونا رانندگی می کردم!” یک زن در جواب چیک زد
ساعت 17:00 بود و انفجارها به طور جدی ، نه یک ، بلکه تعداد زیادی ، به سرعت پشت سر هم آغاز شدند. گاز اشک آور همه جا را فرا گرفته بود. معترضان که توسط پله های باریک بسته شده بودند ، از سر بالکن در پرونده ای پایین می آمدند و سرفه می کردند و چشم های خود را می مالیدند. مردی با کت خاکستری North Face در پایین پله ها فرو ریخت و استفراغ کرد.
سی دقیقه قبل از منع رفت و آمد ، پلیس جنایت برای عقب راندن جمعیت حرکت کرد. رسوایی هایی وجود داشت – معترضین با فشار و ضرب و شتم به مأموران پلیس ، چهره هایشان از خشم عرق کرده بود ، اما به نظر نمی رسید بیشتر آنها دوباره گاز بگیرند. وقتی آنها عقب افتادند ، مردم تیر خداحافظی شلیک کردند: “خوک ها!” “آیا این چیزی است که ما برای حمایت از آبی ها بدست می آوریم؟” “” شما فقط تنها مردم این کشور را پشت سر خود از دست داده اید! “” به شیطان خدمت کنید! ”
هوا رو به تاریکی بود. چراغ های پارک در بازار روشن بودند و آثار تاریخی را روشن می کردند. بر روی زمین ، در دست بسیاری از معترضان عقب نشسته ، پرچم های آمریکا در باد به اهتزاز درآمد. در بالای ساختمان کاپیتول ، که اکنون در زیر ابرهای آویزان کم نور می درخشد ، همان پرچم را به اهتزاز در می آورد.
یک زن گروه کوچکی با صدای لرزیدن گفت: “این آمریکا نیست”. او گریه می کرد ، هیستریک بود. “آنها به سمت ما تیراندازی می کنند. آنها باید BLM را شلیک کنند ، اما آنها میهن پرستان را شلیک می کنند. ”
مردی ، احتمالاً شوهرش ، او را دلداری می دهد: «نگران نباش عزیزم. امروز آنها را نشان دادیم. ما به آنها نشان دادیم که این چه چیزی است. ”
منبع: offline-news.ir
Leave a reply