داستان ادبی معاصر می تواند برای چه یکپارچگی تلاش کند؟ توطئه های سنگین منسوخ شده اند ، اگر نه عمداً واپس گرایانه. بسیاری از نویسندگان از همه چیز به عنوان خدای نااهل یا غیر ارادی اجتناب می کنند. قابل اعتماد ، ساختارهای قابل قبول روایی – مثلاً پیکاره ، یا bildungsroman – با احتیاط برخورد می شوند ، گویی ممکن است در حالی که یکی از آنها در داخل است فرو بریزند. انسجام که به سختی می توان آن را در زندگی یافت ، در تصورات خیالی حتی کمیاب تر به نظر می رسد. الیزابت هاردویک در 1969 نوشت: “وسعت احساسات و تجارب ، تاریخ و دانش ما را محدود می کند ، و ما را به عنوان کوچک کننده چیز غیرقابل درک به کوچک بازمی گرداند.” نیم قرن بعد ، به نظر می رسد ابعادی که او شناسایی می کند بیشتر کاهش می یابد. ویژگی های محبوب آثار کلاسیک – غرور ، گناه ، اروس ، تقاضا – جای خود را به چیز دیگری داد. واقعی تر برای تجربه ، جمع شدن جزئیات ترسناک است: قطعه ، انحراف ، حافظه آسیب زا ، تعبیر و موارد دیگر.
سپس خواندن فرم گرایی سختگیرانه شرلی هازارد به معنای کشف لذت مرتد از بازگشت به ایمان است. آثار او – كاملاً ، بی رحمانه خواستار ، در لطف و دقت آنها ، اگر نتایج نهایی آنها نباشد ، آرامش بخش هستند – یادگار داستانهای داستانی ناپدید شده هستند. به تازگی منتشر شده است داستان های جمع آوری شده، ویرایش شده توسط بریگیتا اولوباس و شامل مجموعه های Hazzard سنگهای پاییز (1963) و مردم در خانه های شیشه ای (1967) ، همراه با مواد جمع آوری نشده قبلی ، نابودی باشکوه فاجعه باستانی را که با لباسهای میانه قرن پوشیده شده است ، ارائه می دهد. شخصیتهای او جهان وطن مالیخولیایی و مبارزان مستعفی فرهنگ هستند. (اشرار آن بطور قابل ملاحظه ای فلسطینی هستند.) هر کس برخلاف موقعیت خود ، درک صمیمانه یا هدف بزرگتری را دنبال می کند. عشق ظریف هدر می رود ، از دست می رود ، سو mis تفاهم می شود ، یا بی معنی بازیابی می شود. آرزوهای حرفه ای توسط یک روال ضد درد یا زیر چرخ ماشین های دیوان سالاری خفه می شود. داستان هازارد معمولی در فضای اصلاح نشده ای بین ایده آل و سازش اتفاق می افتد. دیدگاه اخلاقی داستان او بر اساس این اجتناب ناپذیری است که رنج بزرگ بهای تمایل بزرگ است.
او بیشتر به خاطر شاهکار خود از دهه 1980 شناخته شده است ، ترانزیت زهرهکه طی پنج دهه و سه قاره دو خواهر استرالیایی را دنبال کرد. بسیاری از خوانندگان ، از جمله خود من ، اینجا را شروع می کنند و آنچه را که مانده است به سرعت تمام می کنند: یک جفت رمان اولیهشب تعطیلات و ظهر ظهر) ، دو کتاب ادبی تند درباره زمان حضور در سازمان ملل (ایده آل را شکست دهید و تأیید حقیقت) ، خاطرات مربوط به دوستی او با گراهام گرین (سبز کاپری) ، و آخرین رمان ، آتش بزرگ، که در سال 2003 جایزه ملی کتاب را از آن خود کرد. داستان های جمع آوری شده، با مضامین بهم پیوسته خود ، می تواند به راحتی دو رمان اضافی بسازد – همانطور كه رمان های موجود او ممكن است به یك سری داستان دائماً بخیه زده شباهت داشته باشد – از تداوم افسانه های او می گوید. این دنیای ثروت اجتماعی جیمز را زنده می کند ، و امتیازات نفیس مردان دشوار و زنان ثابت قدم را آشکار می کند ، که هر یک به دنبال حفظ یک نیروی مخرب و شوم هستند. در جعل های پیچیده هازارد ، خشونت عاشقانه ادامه دارد.
З.به نظر می رسد azzard کاملاً شکل گرفته و اکنون یک هنرمند 20 ساله بالغ است. (او اولین داستان هارولد خود را برای ویلیام ماکسول ارسال کرد نیویورکر؛ با تعجب ، آن را ارسال کرد و بلافاصله درخواست بیشتر کرد.) سنگهای پاییز شامل اولین کار او است. همانطور که در بیشتر داستانهای داستانی او ، این داستانها غالباً به جنون زدایی بستگی دارد و کاوش می کند که چگونه احساس ریشه کن کردن شخصیت های او به معنای سردرگمی عاطفی بیشتر است. در یک مکان در حومه ، یک دختر جوان عاشق همسر عموی خود می شود ، درماندگی او با احساس تهاجم ارتباط نزدیک دارد. ویتوریو یک زن و شوهر متاهل را پیدا می کند که یک دانشمند پیر را خیلی عادت کرده اند که علاقه زن جوان به او را از دست بدهند ، نه انتظار داشت و نه کاملا درک می کرد: “او احساس کرد که باید تنها باشد تا فکر کند که باید یک توضیح منطقی و ناامیدکننده وجود داشته باشد … او هرگز در زندگی خود اینقدر شگفت زده نشده بود. در داستان عنوان ، یک زن بیوه جوان با مرگ اخیر شوهرش در حالی که از بیماری ارتفاع در خانه یکی از دوستانش در ژنو رنج می برد ، روبرو می شود. در هر یک از این داستان ها ، تازگی برخی شرایط گذرا باعث می شود که درد از عادت یا بی توجهی جدا شود. Hazzard حتی کوچکترین واحدهای زمان را نیز هیجان زده می کند. روز ، ساعت می تواند جای زخم دائمی باقی بماند.
او استاد جزئیات غیر استاندارد ، روانشناختی تیز است که شرایط کاهش یافته شخصیت ، اعم از اخلاقی ، جنسی یا مادی را آشکار می کند. خلاصه ای از مشتری فکری یک کافه را در نظر بگیرید: “فرصت موفقیت دنیایی هرگز توسط آنها سرگرم نشده است. آنها فقط به شکلی که شکست آنها به وجود می آمد حدس زدند. “یا یک دختر جوان ، که با پایان بی احساس ماجرا قطع شده است:” بدهی کامل را می توان در جایی تشخیص داد که تلاشی برای بازپرداخت انجام نشود “یا خودکنترلی کاذب مادر شوهر:” او آرامش زیبایی را حفظ کرد – به عنوان کشوری که بدون هیچ گونه افراط این افشاگری ها در زیر مانیکور اشراف در معرض پرتگاههای کوچک قرار می گیرند. آنها زندگی پنهان و سایه دار احساس را آشکار می کنند. از نظر هازارد ، تمدن شیفته وسواس صحنه اصلی داستان است.
داستان در سنگهای پاییز غیر ممکن تصفیه می شوند شخصیت ها شعرهایی را از حافظه نقل می کنند و به سگهای خود به عنوان اورلین نام می گذارند. آنها برای همیشه می اندیشند که زندگی خود را در حیاط های محصور شده بین ویلا ها می گذرانند ، یا با بوی گل های رز کریت از خواب بیدار می شوند ، یا در وسط کوه کوکی می خورند. (کشت شبه ویکتوریایی بخشی از جذابیت هازارد است.) با این وجود ، با افسانه های بسیار زیبا ، کالیبراسیون غیرقابل تحمل و زیبایی او ، او تقریباً بیگانه است. همانطور که هازارد را می خوانم (و دوباره می خوانم) ، گاهی آرزو می کنم کمی ناخن های او را پیدا کنم. (یکی گمان می کند که حتی افراد مبتذل او نیز تمایلات لاتین خود را از ذهن می دانند.) هنوز هم خواندن آن به معنی صعود به برخی از قله های ادبی است. او یک آرایشگر بی عیب و نقص است. احکام وی بسیار فاخر اما با مهارت کنترل شده است. آنها در ریتم های باشکوه ، اندازه گیری شده ، کمی کنایه آمیز ، با اعتماد به نفس ، با جزئیات غیر منتظره می درخشند: شاخه های شاخه ای از رعد و برق یا زنبورهای مربا توت فرنگی.
تیابعاد سیاسی داستان هازارد به اندازه هوای سالنهای کاملاً ساخته شده آن بسیار غیرفعال است. غریزه او برای یک پیکربندی صمیمی است: دیاد ، مثلث ، خانواده گره خورده یا بدون پیچ. دوران پس از جنگ جو را برای جنگ جنسی ظریف شخصیت های آن فراهم می کند – داستان به عنوان نوعی مهمان. مردم در خانه های شیشه ای، مجموعه دوم او ، گفته می شود این جمله را پیچیده می کند. او پرتره ای تحقیرآمیز از سازمان ارائه می دهد ، و نقش سازمان ملل را الهام می گیرد ، جایی که نویسنده به عنوان تایپیست به عنوان یک زن جوان کار می کرد. اما ساختار برنامه نمی تواند علاقه Hazzard را پشتیبانی کند. توجه دلسوزانه وی همچنان به افراد باقی مانده است ، زندگی غرق در عمل گرایی و جزیره گرایی سازمان. استعداد خرد شده یا تابع رویه است. افرادی که توسط هازارد انتخاب شده اند – وفادار ، شاعر ، اصیل ، سرسخت – استثناهای ناخواسته ای برای این محیط هستند. آنها ساخته شده اند که به دلیل تعدیل آرمان گرایی خود ، از نوع دیگری از دل شکستگی رنج می برند. بینش ماندگار هازارد این است که دیوان سالار را در حرفه خود به عنوان یک عاشقانه شکست خورده قرار دهد.
داستان ها به هم پیوسته اند ، شخصیت های پس زمینه به شخصیت های اصلی تبدیل می شوند و بالعکس ، همه چیز کلاستروفوبیک و به طور مبهم محاربانه است. گذرگاههای بی رویه ، دوستان را در کنار دشمنان و مردمی که آنها داده اند ، در میان کسانی که شور عصیان دارند ، قرار می دهند. “هیچ چیز اضافی” زندگی کاری الجزیره را ترجمه می کند ، مترجمی که بی تحرکی طبیعی و خلق و خوی خوب او را به عنوان یک فرد خارجی در سازمان نشان می دهد. وقتی فهمید که آزاد شده است ، ناهار را با یاسپرسن ، یک مقام ارشد که دوره متوسط را توصیه می کند ، صرف می کند. وی کتیبه قصدی یونانیان را در معبد خود به الجزایر یادآوری می کند: “دیگر هیچ”. پاسخ آلگی نه تنها یاسپرسن ، بلکه روحیه کل سازمان را افزایش می دهد: “آیا فکر نمی کنید اعمال همه افراط و تفریط ها – ریزه کاری های زیاد ، زمان گرایی ، خدمات ، تدبیر ، سانسور؟” بخل بیش از حد یا سوice نیت؟ سوراخ های اضافی؟ وی گفت: “او مرتكب گناه نهایی خودشناسی می شود:” برای آزاد شدن باید همدیگر را بفهمیم. “پس از دریافت مستمری مستمری ، بازنشسته شد و اندكی بعد در سواحل اسپانیا درگذشت.
استانیسلااس سووبودا که در اصل در همان داستان به تصویر کشیده شد و بعداً در فاجعه آزادی محوری بود ، یک کارمند ، سخت کوش و به طرز عجیبی مهار بود ، گویی بارتلبی ملویل توسط جنگ آواره شده و به طبقه متوسط آرزو داشت. (“من می بینم ، آقا” وی از آنچه نویسنده فیلمنامه نوشته است طرفداری می کند. “ترجیح می دهم که نه.”) او که همیشه امیدوار به ارتقا-طولانی مدت بود ، هر ساله از روسایی ناامید می شود که می گویند امتناع “معنای دیگری جز تعویق ندارد.” “بی ثباتی وضعیت او به خشم یا ناامیدی منجر نمی شود ، بلکه چیزی مانند پشیمانی است. او انتظار” خطای انسانی فراگیر “را داشت ، وی رهبری بی اثر این سازمان را با نیروی کار تضعیف شده آن در” خویشاوندی خطای انسانی “مرتبط دانست این یک نگاه تلخ به قدرت و روابط اجتماعی به طور کلی است ، و آزادی شاید دست نیافتنی ترین شخصیت در کل کارهای هازارد است – یک مقدس اداری سرسخت ، ناامید ، صادق و عصبی.
مردم در خانه های شیشه ای یکی از بزرگترین اختراعات اداری است که تاکنون نوشته شده است. داستانهای او بیش از آنچه در آن است گس ، غم انگیز و هجوآمیز است سنگهای پاییز، گرچه نمایشی تراژیک به آرمانهای انسانی را منعکس می کنند. هنگامی که یک شاعر از سازمان بازدید می کند ، اعضای آن از صراحت غیرمنتظره آدرس او می لرزند. وی می گوید: “باید به یاد داشته باشیم که غم و اندوه به خودی خود گل تولید می کند.” “جستجوی لذت همیشه یک سو تفاهم است. بلکه هدف فرد باید چنین رفتاری باشد که هرگز مجبور نباشد تمامیت مخفی خود را به خطر بیاندازد. “شخصیت های هازارد برای غلبه بر انکار معمول رضایت خود به این منبع خصوصی اعتماد می کنند. چنین قرائتی هسته رواقی هیجان انگیز این داستانهای جالب توجه را فراهم می کند. شاعر بازدید کننده می گوید: “حتی رنجهای ما می توانند ما را ثروتمند کنند ، شاید بیش از همه ما را غنی کنند.”
منبع: offline-news.ir
Leave a reply