[ad_1]
نوامبر 2009 و دوستم احمد و من ، هر دو یازده ساله ، از مدرسه با دوچرخه سوار می شدیم که دیدم وسایلی در سراسر خیابان ما در شیخ جرا ، یک محله شلوغ سیاسی در بیت المقدس اشغالی پراکنده است. خیابان مملو از سربازان بود. همسایگان من فریاد می زدند و اعتراض می کردند. وقتی به خانه ام نزدیک می شدم ، نمی توانستم بفهمم چه کسی مرا به کدام سمت نشان می دهد. سپس دیدم اسب های پلیس – چه وحشتناک و چه مضحک – درب من را مسدود کردند. شهرک نشینان به خانه ما حمله کرده و نیمی از آن را گرفته بودند. آنها ادعای جبهه کردند و بقیه ما را ترک کردند.
اکنون ، بیش از یک دهه بعد ، آنها می آیند تا آنچه را که شروع کرده اند به پایان برسانند.
این شنبه 21 نوامبر ، شهرک نشینان اسرائیلی با پشتیبانی پلیس و ارتش احتمالاً خانواده ام را مجبور می کنند برای همیشه از خانه ما خارج شوند. این سرنوشت محرومیت از اموال در بیشتر مناطق محله من به چشم می خورد. زندگی ما در اثر اضطراب زندگی در حاشیه بی خانمانی فرسوده می شود. در حالی که هزاران مایل در نیویورک درس می خوانم ، دستانم احساس گره خوردن می کنند ، که خشم من را تسخیر می کند.
ماه گذشته دادگاه قاضی اسرائیل در اورشلیم دستور اخراج 12 از 24 خانواده فلسطینی در شیخ جرا را صادر کرد. خانواده های جائونی ، اسکافی ، القاسم و مین روز شنبه اخراج می شوند. بقیه تا اوت. دادگاه همچنین حکم داد که هر خانواده باید 70،000 مثقال (بیش از 20،000 دلار) هزینه برای پرداخت هزینه های قانونی مهاجران پرداخت کند. آنها نه تنها در مورد دارایی ما اغراق می کنند بلکه از ما انتظار می رود که هزینه آن را نیز به آنها بپردازیم. به ما سی روز فرصت داده شد تا شکایت کنیم.
احتمال درخواست تجدیدنظر ما برای تغییر نتیجه بسیار کم است. زمین خواری اسرائیل تحت پوشش قوانینی است که به چالش کشیدن تقریباً غیرممکن است. با این حال ، نبرد برای شیخ جارا ماهیت قانونی ندارد – بلکه سیاسی است. این بخشی از یک تلاش سیستماتیک بزرگتر برای اسرائیلیزه کردن کل اورشلیم است.
خانواده من و همسایگان ما این را درک می کنند. ما از نزدیک می دانیم که دادگستری اسرائیل توسط و برای کسانی ایجاد شده است که از رژیم استعماری شهرک نشینان در اسرائیل بی بهره هستند. دادگاه های اسرائیل دائماً مانع ارائه اسناد اثبات مالکیت خانه و زمین خود می شوند که مربوط به دهه 1950 است – ده ها سال زودتر از ادعای شهرک نشینان.
جامعه من ، مانند اکثر جوامع فلسطینی ، با محرومیت آشنا نیست. مادر بزرگ من در سال 1948 ، هنگامی که صدها هزار فلسطینی در ناکبا آواره شدند ، فاجعه اخراج دسته جمعی همراه با استقرار اسرائیل بود ، از حیفا اخراج شد. وی در سال 1956 پس از اینکه سازمان ملل و اردن یک پروژه مسکن در شیخ جرا ساختند ، به اورشلیم نقل مکان کرد ، وعده داد که 28 خانواده پناهنده ظرف سه سال عنوان قانونی دریافت می کنند. آن سه سال گذشت ، سپس چند سال دیگر. جنگ 1967 قبل از تحقق این عناوین آغاز شد.
هنوز مادربزرگم ماند. او دخترانش را در شیخ جرا بزرگ و دفن می کند. پدر و مادرم در خانه ما ازدواج کردند. ما انار ، سیب ، پرتقال ، انجیر کاشتیم.
از سال 1967 ، چندین شهرک نشین ، که برخی از آنها در ایالات متحده مستقر هستند ، بی وقفه در تلاشند تا محله را تصرف کنند. در این روز در سال 2009 ، شهرک نشینان با تفنگ های محافظت شده توسط سربازان خانه های خانواده های گاوی و هانون و همچنین نیمی از خانه خانواده من را تصرف کردند. از آن زمان به بعد ، همه آنچه ما را از هم جدا می کند پتوهای دیوار خشک و طنابی است. پتوها برای جلوگیری از آزار و اذیت شهرک نشین ها وجود دارد. آنها غالباً کنار پنجره ها می ایستند ، خود را رسوا می کنند و یا نفرین های شدید عربی را به ما تف می کنند. من بیش از یک بار شاهد بوده ام که چگونه آنها سگ خود را قبل از این که بعد از ما آزاد کنند ، مورد ضرب و شتم قرار دادند.
یک شب مهاجران تلویزیون را به سمت مادربزرگ من انداختند و او را در کما فرو بردند. با شروع آمبولانس ، آنها گهواره را از گهواره کودک من آتش زدند. خواهرم ، در آن زمان دو ساله ، برای دهه آینده با بیماری وحشت دست و پنجه نرم می کرد. او اکنون یک کودک 13 ساله تیزبین است که با واقعیت هوشیارانه دست و پنجه نرم می کند. او به FaceTime گفت: “خدا را شکر” ، که گهواره اش و نه او در شعله های آنها می سوزد. او به حمله دوما در سال 2015 اشاره داشت كه در آن مهاجران خانه ای را بمب گذاری كردند و علی دوابشه 18 ماهه و والدینش را به قتل رساندند.
این تمایز سلسله مراتبی بین سطح فاجعه در میان فلسطینیان رایج است: اگر از خانه خود اخراج نشوید ، ویران می شود. اگر در زندان نیستید ، در خیابان تیرباران می شوید. اگر در خیابان مورد اصابت گلوله قرار نگیرید ، یک هواپیمای بدون سرنشین در آسمان در نوار غزه وجود دارد. اگر بمب نباشد ، تبعید است.
در برهه ای از زندگی هر فلسطینی ، متوجه می شویم که ناکبا از گذشته گذشته است. هر زمان اسرائیل محل اقامت در اورشلیم را گرفت ، ادامه می یابد. در تابلوهای خیابان خالی از زبان عربی منفجر می شود. او ما را درگیر کارزارهای مداوم ضد بشری کردن می کند. در مصاحبه تلویزیونی اخیر ، پدرم گفت: “آنها ما را از خانه های خود بیرون نمی كنند ، ما را از انسانیت خارج می كنند.” آنچه در شیخ جرا شاهد آن هستیم تلاش اسرائیل برای پاك كردن حضور فلسطین از شهر ما در زمان واقعی است.
از اتاقم در نیویورک ، با عصبانیت پدر 76 ساله ام را برای به روزرسانی صدا کردم و با وسواس محدودیت های سفر Covid-19 را بررسی کردم تا ببینم آیا می توانم به خانه بروم. این فرصت عذاب دیده ام که سرانجام می توانم به اورشلیم بروم و پدر و مادرم را در تلاش برای زنده ماندن در بحران بهداشت جهانی در یک چادر موقت خیابان پیدا کنم.
من با احمد در این خیابان دوچرخه سواری می کردم. روی دو سنگ بزرگ می نشستیم و رویای آینده را می دیدیم. امروز شیخ جارا چیزی از این آینده را منعکس نمی کند. اگر تصرفات داخلی حق ادامه داشته باشد ، هر دو خانه خود را از دست خواهیم داد. استعمارگران مسلح از دوچرخه سواری در خیابانهایشان از همسایگان من جلوگیری می کنند. فرزندان آینده من می توانند خانه خود را فقط از طریق شناسایی غیر استاندارد زمین ، مانند آنچه در قلمرو لناپه ارائه شده است ، که من از آن نوشتم ، بدانند. نمی خواهم تنها پورتال من به وطنم با تلخی به یاد بیاید. خانواده من ، تمام محله من ، در آغوش گرفته اند و منتظرند تا شهرک نشینان درها را بشکنند.
[ad_2]
منبع: offline-news.ir