پرش از میان این اشعار پاسخ س questionالی است که توسط امواج بیشمار و همپوشانی هنرمندان سیاهپوست مطرح شده است: چگونه پویایی در قلب بیان سیاه و نقش اصلی آن را در فرهنگ گسترده ای که مجبور به مقاومت در برابر آن است ، حساب می کنید؟ برای تدوین س theال از این طریق ، از شکل جنگنده استفاده می شود: نه پیاده یا فلسفی ، بلکه جنگجو ، که به سرعت در زمینه امکانات پیش می رود. تولانی دیویس به عنوان نویسنده مجموعه ای از تاکتیک های حیله گرانه را در پیش گرفته است. روزنامه نگار ، تحریریه ، نویسنده ، مورخ ، مجری ، خاطره نویسی ، شاعر: این نقش های متعدد وی است که در طول یک عمر همکاری و جریان های تولیدی جمع آوری شده است. در این کتاب ، هویت در یک اخلاق بافته شده است. چیزی جز موسیقی زنان برای شعر و مبارزه و متقابل بودن آنها را به عنوان اساسی برای سبک ارائه می دهد:
تری گفت: “دقیقاً مثل آنگولا است.”
“گاهی اوقات این نیست که چه کسی است ، چه چیزی است ، گاهی اوقات چه چیزی نیست ، بلکه چه کسی است.”
من سعی می کنم با این افراد در مورد این شورش صحبت کنم –
کسی دور نوار قدم می زند
و هر کدام از ما حتی الان به میامی تعلق داریم ،
به افرادی که هرگز ندیده ایم
به گفتگوی پریشان ، تردید در مورد “چه کسی” و “چه” ، “مردم” قدرتمند و نامرئی و “شورش” توجه کنید. این ذهنیتی است که نقش انقلاب ها را در هنر و سیاست دارد ، کسی که “آوانگارد” برای او به شدت به دو معنی آن پیوند خورده است. دیویس در سال 1949 در همپتون ، ویرجینیا متولد شد و از دهه 1970 به بعد از بوته های پی در پی جنبش حقوق مدنی ، قدرت سیاه ، چپ جدید ، فمینیسم و تخمیر برجسته بوهمی سانفرانسیسکو و نیویورک عبور کرد ، همه با خود زخم بر روی تمرین های متنوع او. اما سطور فوق “پشت صحنه (برای میامی)” در زمان قبل یا بعد از اجرای صحنه اتفاق می افتد. شعر به جای فیلمبرداری از یک اجرا ، در خلوتی پر زرق و برق ظاهر می شود. در دو خط اول می خوانید: “همه عاشق پاتوق هستند.” “تفکر برای آنها بسیار مبهم است.” اما تفکر نفوذ می کند – پیشرفت می کند و به آن حمله می کند – تمام صحنه را منعکس می کند و مرزهای آن را تعیین می کند. آنگولا ، شورش ها ، مردمی که هرگز ندیده ایم: دنیایی روشن و متزلزل فراتر از آسایش این درام وجود دارد ، جهانی که “در پشت صحنه” عقب نشینی می کند و می خواهد از خود محافظت کند ، اما سرانجام باید برای آن آماده شود.
اینها شعرهای پشت صحنه هستند. منظور من این است که آنها از مکانی از دوگانگی پیچیده بیرون می آیند و بین عارضه صمیمی و انفجار زندگی سیاسی جابجا شده اند. حوزه ها در موسیقی و به ویژه در موسیقی سیاه با یکدیگر برخورد می کنند و ذوب می شوند ، که موضوع این کتاب به اندازه افق نهایی آن نیست. جاز ، پانک ، R&B: اجرای سیاه در اینجا به عنوان یک تمرین پیچیده ، متنوع و همچنین یک ریتم ذهنی متزلزل به نظر می رسد ، چیزی که هم فرو می ریزد و هم ذهنیت مصرف کننده را گسترش می دهد. اسماعیل هوستون جونز می گوید: “کار در اشکال جدید ، کنار رفتن از سنت مانند یک نفره شدن است.” اکثر این آهنگ ها مستقیماً از اجراهای الهام گرفته شده اند – توسط هنری Threadgill ، سیسیل تیلور ، گروه هنری شیکاگو ، یا یک نوازنده بوق خیابان – و تاریخ و مکان آنها دنبال می شود. این حاشیه نویسی کوچک شعر را باز می کند ؛ جهان به داخل می رود. این همچنین یادآور این واقعیت است که این شاعر سالها هنگام کار در کارمندان مقاله می نوشت و مصاحبه می کرد صدای دهکده، به گونه ای که موسیقی سیاه فقط یک لذت خصوصی نبود ، بلکه در اخبار زندگی او قرار می گرفت. 1980 ، خیابان 122 ، نیویورک ؛ 16 دسامبر 1987– طول و عرض حساسیت بحرانی.
تیحساسیت کلاه در پس زمینه یک داستان هیجان انگیز و خروشان پر از س questionsالات جسورانه ، پاسخ های دشوار ، شخصیت های مبهم و امیدهای تاریک است. در دهه 1960 ، رویای لری نیل در مورد جنبش هنرهای سیاه این بود که عبارتی غیرقابل انکار ایجاد کند ، همسو – متحد – با آنچه در خیابان اتفاق می افتد. فمینیسم سیاه پس از آن ، هنگامی که از آنچه جون جوردن “چهره صمیمی مبارزه جهانی” نامید ، این درک را عمیق و گسترده کرد. کار دیویس به عنوان یک شاعر توسط دو انگیزه پیش می رود: این هنر باید به سیاست پیوند یابد ، و سیاست به ساختار زندگی. نتیجه تحریف شگفت انگیز و ظریف حس مقیاس اجتماعی ما است. وی در ادای احترام به سیسیل تیلور نوشت: “این در مورد یک عاشقانه و یک رویا نیست / مربوط به یک فرمانده وحشتناک از واقعیت ها است.” این شعرها در حالی که برای انتقال عاطفه و صداقت به افراد در خلاصه و افراد موجود در بلوک کار می کنند ، منبسط و منقبض می شوند:
می دانم که فقط چند دقیقه مانده است
شما باید تنظیم کنید
دریابید که آیا این شورش در LA است
یا اگر هنوز می توانیم برقصیم
از تدی پندرگراس
و آهنگهایی که قبلاً زمزمه کردیم
داستان های عاشقانه بسازید
به نام “خسارت”
آل گرین گریه می کند ،
اوه عزیزم منظورت این بود؟آیا هیئت منصفه در لس آنجلس آویزان شد؟
آیا آنها کسی را در LA تبرئه کردند؟
آیا شنبه آن را می سوزانیم؟
یا با نمایش موزون برقصید
گذشته ای نه چندان دور
چه زمانی فکر کردیم که به زندگی خود ادامه خواهیم داد؟
لحن به غم و اندوهی با واسطه پیچیده می شود ، و حتی نمایانگر آن به عنوان مجموعه ای نامرئی از صداها: Al Green ، Teddy Pendergrass ، و تسلط طبیعی رادیو ، بیشتر لمس می کند ، به شما این امکان را می دهد که به راحتی تنظیم کنید تا “بفهمید این یک شورش در لس آنجلس است”. آنجلیس پایان “وقت نوبت بررسی موزون است” با کلمات “1992 ، بروکلین ، نیویورک” مشخص شده است ، سال تبرئه افسران پلیس شکست دهنده ردنی کینگ ، اما نه شهر. این واقعه وارد آگاهی عمومی شد ، اما در این شعر از طریق منشورهای طنز و انکار شکسته شد. شورش های لس آنجلس در اینجا به عنوان نوعی فروپاشی ارائه نمی شود. آنها عباراتی از حرکت ، هماهنگی و زیر آتش افراد هستند: آنها جای خود را در پیوستگی مهره ، که شامل آواز و رقص سیاه است ، می گیرند.
چیزی جز موسیقی، پس از آن یک عنوان متوسط است. این وانمود می کند که کره زمین را فقط برای اثبات توانایی آنچه شوهر فقید دیویس ، جوزف جارمن ، موسیقی دان جاز ، موسیقی بزرگ سیاه نامیده است ، ادعا می کند. چیزی به جز موسیقی وجود ندارد ، زیرا این موسیقی به شدت و به طرز غیر قابل انکاری گسترش می یابد ، کیفیتی که تجربه تاریخ به آن دردناکی تحمیل می کند. همه چیز موسیقی است: مبارزه ، سرگشتگی ، جنگ ، عشق. دردی که این چیزها برطرف می کنند موسیقی است. از این رو ، تغیرات پرشورانه در ثبت ، که از ویژگی های بارز این اشعار است ، ثبت می شود. “Bad Brains، a Band” پانک های افسانه ای DC را به عنوان دعوت برای پیروی از رئوس مطالب جنسیتی و طبقاتی قبول می کند. این ترانه از “ایده ای که آنها فکر می کنند باید مردم را تا حد مرگ بترساند” به مشاهده مالیخولیایی مبنی بر اینکه “او می خواست برای من بنتلی بخرد / چون نمی خواست سیاه باشد” تغییر می کند. و این چیزی شبیه به این سودا – نه به عنوان یک افراط خصوصی ، بلکه به عنوان یک میراث زیبایی شناختی – است که مکه فلکه های 1907 را زنده می کند. این شعر از بسیاری جهات موضوعاتی را که از این مجموعه عبور می کند نشان می دهد. Mecca Flats یک مجموعه آپارتمان معروف در جنوب شیکاگو است. در ابتدا به عنوان محل اقامت بازدیدکنندگان متمول نمایشگاه کلمبیا در سال 1892 ساخته شده بود ، قبل از تخریب در سال 1952 به دلیل اعتراض سیاه پوستان که در آنجا زندگی می کردند ، به آپارتمان تبدیل شد. “مکه بلوز تخت” ، ترانه ای از جیمز لوئیس بلایت ، موقعیت ساختمان را در نماد هنر سیاه نشان می داد ، و آیات مشمئز کننده آن در آن زمان خبرساز بود. در Gwendolyn بروکس در مکه (1968) این مکان را تقویت می کند. در مکه سالن بروکس را در جنبش هنرهای سیاه مشخص کرد. خود ساختمان ، از جمله چیزهای دیگر ، به عنوان یک عالم کوچک برای عوارض نیروی سیاه که او به تازگی کار خود را وقف کرده است ، عمل می کند. این میراث ها در شعر دیویس نیز پخش می شوند که با صداهای گمشده ، تصاویر شوم ، تاریخ خاموش و نت های پیانو تقویت و تقویت می شوند. این شعر نشانه مکان فیزیکی و موسیقی سیاه است که آن را متحرک می کند ، منابع معنوی بسیاری را در زمینه نیروی خود جذب می کند. آنها این نویسنده خاص را رانندگی می کنند و داستان مردم او را که همیشه در “ضلع جنوبی هر مکان / آبی است” زندگی می کردند ، تعریف می کنند.
منبع: offline-news.ir
Leave a reply