وقتی می نشینم تا آخرین ستون ریاست جمهوری ترامپ را بنویسم ، به من توجه می کند که چقدر خسته و احساساتی این سالها را سپری کرده ام.
در بیش از پنج سالی که من اول توجه خود را به نامزد قبلی ترامپ معطوف کردم ، گزارشی از فاجعه ای اخلاقی و سیاسی با ابعادی تقریباً غیر قابل تصور گزارش کردم که در آن ، همانطور که در 6 ژانویه دیدیم ، قوه مجریه دولت آمریکا توسط گانگسترها و متعصبان تصرف شد. . ما پیشرفت سیاست مافیایی و رواج نظریه های توطئه مرگبار را دیده ایم. ما عوام فریبی و فریبکاری بی شرمانه ، نابخشودنی دیده ایم. و ما کمال سیاست دروغ بزرگ را دیدیم که وزیر تبلیغات نازی ، جوزف گوبلز ، آن را خیلی خوب می فهمید.
در جریان انتخابات مقدماتی و تجمعات 2016 ، با طرفداران ترامپ که اعدام مسلمانان آمریکایی را ترجیح می دادند مصاحبه کردم. چند سال بعد ، مشخص شد که ترامپ هنگام تلاش برای ورود به ایالات متحده خواستار شلیك به پاهای مهاجرها بود و او می خواست سنگرهای مملو از تمساح در مرز جنوبی باشد. چگونه ، در دهه های جوانی ام ، این “ایده ها” را از ابتدای قرن برای نوه ها یا نوه هایم توضیح می دهم؟ چگونه می توانم توضیح دهم كه یك رئیس جمهور تحریک یك گروه مرگبار سفید سوپرماتیست در كنگره ، پرچمها و نشانهای فاشیست مدرن ، نئو نازی و مدرن است. چگونه رئيس جمهوري را كه براي مراقبت از دولت هاي دولتي تلاش كرده اقدامات بهداشتي را براي مهار مرگبارترين بيماري همه گيري در بيش از يك قرن انجام دهد ، احتیاط كرده است؟ رئیس جمهوری که می خواست ارتش را علیه معترضین علیه عدالت نژادی هدف قرار دهد و تیراندازی پلیس به روزنامه نگاران پوشش دهنده این اعتراضات را ستایش می کند چگونه توضیح می دهم؟ چگونه می توانم توضیح دهم رئیسی که تهدیدهای هسته ای را تحت رژیمهایی که دشمن خود می دانست ، رهبران منتخب دموکراتیک در سراسر جهان را مسخره کرد و همه تلاش خود را برای به اشتراک گذاشتن آنها با برخی از از مشهورترین خودکامه های جهان؟
امیدوارم که روح من سرانجام از این لحظه سیاسی دردناک و تحقیرآمیز بهبود یابد – اما راهی طولانی برای بهبود خواهد بود. صادقانه بگویم ، آنچه از سال 2016 در آمریکا در حال رخ دادن است ، عمیقاً مرا علامت گذاری کرده و به طرقی که هنوز بطور کامل حتی برای خودم فرمول بندی نکرده ام ، ایمان من به انسانیت را نسبت به حق انجام کار درست متزلزل کرده است.
من این را می گویم تا تمرکز من متوجه من نشود و مطمئناً نشان ندهم که تجربه من در دوران ترامپ استثنایی است. برعکس ، من گمان می کنم ده ها میلیون آمریکایی – و تعداد بی شماری دیگر در سراسر جهان – همین احساسات را تجربه می کنند. اکنون همه ما می توانیم پس از چهار سال نفس کشیدن در جمع نفس خود را بیرون دهیم. اما ما قبلاً می دانیم که خسارت زیاد خواهد بود.
ترامپ بی پروا ، گستاخ ، معتاد ، خودشیفته ، دلبستگی ناپذیر و جنایتکار بود … اما همچنین به طرز عجیبی توانست تعداد زیادی از مردم را به خرید مزخرفات و گسترش این خشم در جامعه وادارد. همه اینها برای کسانی که از طریق صفحه دود او می دیدند ، که می توانستند موجود نجس پنهان شده در این مرد قوی ، شخصیت تلویزیونی واقعیت را که او با سخت کوشی خلق کرده بود ، تشخیص دهند ، دلسرد کننده و طاقت فرسا بود. طاقت فرسا بود که دزدان دریایی او را نیمه شب در توییتر بخوانم و سپس جریان نامه های تهدیدآمیز نفرت پسندانه توسط مریدان مسیحی او را پس از نوشتن من در مورد این دزدان دریایی بخوانم. همچنین شنیدن فعالان سیاسی وی در دفتر وی ، در کنگره ، در خانه های ایالتی و دولت های محلی طاقت فرسا بود و آنها دروغ های هیولای خود را طوطی و طعنه می زدند و به دلیل مبهوت بودن و خشونت آمیز بودن خود عذرخواهی می کردند.
اکثریت قریب به اتفاق آمریکایی ها صمیمی تر از من در طی این سالهای ناگوار رنج دیده اند: افرادی که توسط والدین یا خواهر و برادر یا فرزندان یا همسر یا عاشقان توسط عوامل ICE و دستورات اجرایی دمدمی مزاجی که برای جلوگیری از این کشور در برابر آنها جدا شده است مهاجران رئیس جمهور افرادی را که به صورت آنلاین – و اخیراً نیز – شیدایی شخصی داشته اند ، علیه آنها آزاد کرده است. کارمندان دولت که شغلشان از بین رفته است تا حقیقت قدرت را بیان کنند. کارگرانی که حق آنها تضییع شده است. اعضای انجمن LGBTQ + که حمایت قانونی خود را تضعیف کرده اند. قربانیان طوفان و آتش سوزی جنگل ها که برای موارد اضطراری کمک های فدرال دیده اند ، به فوتبال سیاسی تبدیل می شوند. قربانیان یک بیماری همه گیر توسط رئیسی که به نظر می رسید می تواند Covid-19 را ناپدید کند ، فقط با امتناع از گفتگو با ملت با اصرار ، دلسوزی یا درک علمی از بیماری وحشتناک ، نادیده گرفته شد.
این سالهای اخیر یک تست استرس جمعی بوده است. چگونه می توان با غیر منطقی بی رحمانه و بی رحمی بی امان تحمیل شده از بالا کنار آمد؟ چگونه می توان در یک توییتر از منظره ای که توسط ترول ها و جمعیت مسموم شده است استفاده کرد؟ چگونه می توانیم با جریان سم حل نشده ، تهدید به مرگ و سایر مزخرفاتی که ترامپيست ها بر روی کسانی که از نظر سیاسی اختلاف نظر دارند ، بپردازند ، کنار بیاییم؟ چگونه زمینه ای را برای چنین لغزش چرخشی از عقلانیت به کیش فراهم کنیم؟
ظهر روز 20 ژانویه ، ترامپ دوباره به یک شهروند خصوصی تبدیل خواهد شد. شاید شرارت ریاست جمهوری او کمرنگ شود و حس هرج و مرج فراگیر از بین برود. شاید در ماه ها و سال های آینده اخلاق پراکنده آمریکا ترمیم شود. شاید رسانه های اجتماعی واقعاً به ساکت نگه داشتن ترامپ ادامه دهند و چاره ای جز خزیدن در زیر صخره ای که از آن خارج شده باقی نگذارند. شاید سیستم هایی که ترامپ برای شکستن آنها بسیار تلاش کرده است ، واقعاً آخرین خنده را داشته باشند ، و از رئیس جمهور و محافل نزدیک او که چیزی جز تحقیر ایده رهبری منطقی و دانش بنیان ابراز نمی کنند ، پیشی بگیرند.
شاید … اما از ترامپ انتظار لطف ، نجابت یا فروتنی را نداشته باشید. پس از بازنشستگی ، رئیس جمهور سابق احتمالاً حداقل به اندازه حضور خود در دفتر ناخوشایند خواهد بود. او همچنان عاشق صدای صدای خودش خواهد بود و احتمالاً همچنان خشم مردم را ادامه خواهد داد. مدتها طول می کشد تا بتوانیم از دوران ریاست جمهوری تلخ ترامپ بهبود یابیم. اما عزیمت نامساعد وی از واشنگتن ، پس از آنکه به دست رای دهندگان افتاد و سقوط تلاش وی برای انجام کودتای قضایی و سپس مافیایی ، حداقل آغاز کار است.
منبع: offline-news.ir
Leave a reply