[ad_1]
همانطور که دولت آینده بایدن شروع به ترسیم رویکرد خود در منطقه خاورمیانه می کند ، موارد مختلفی باید روشن شود. اولین مورد این است که بازگشت به وضعیت قبل – احیای توافق هسته ای با ایران یا آغاز مجدد گفتگوهای صلح اسرائیل و فلسطین امکان پذیر نیست. واقعیتهای جدید در منطقه و درسهایی که باید از شکستهای گذشته آموخت باید در نظر گرفته شوند.
همچنین تشخیص این نکته مهم است که ایالات متحده ، با وجود حفظ نیروها و منابع قابل توجه ، دیگر نقش رهبری مسلط را که فقط دو دهه پیش داشت ، ندارد. بازیگران منطقه ای و جهانی (از جمله روسیه ، ایران ، ترکیه ، اسرائیل ، عربستان سعودی ، امارات متحده عربی و مصر) وجود دارند که در ترکیبات مختلف در نقاط خاورمیانه (لیبی ، سوریه ، عراق ، لبنان ، یمن) نقش دارند. ، سومالی ، مسابقه منابع در مدیترانه شرقی و جریان کالاها از طریق خلیج فارس و دریای سرخ).
آنچه در منطقه اتفاق می افتد ممکن است هنوز در مقیاس دو جنگ جهانی نباشد که اروپا را ویران کرد ، اما زمان آن فرا رسیده است که به این منازعات مرتبط در خاورمیانه به عنوان معادل یک جنگ منطقه ای / جهانی نگاه کنیم. با توجه به این نکته ، تشخیص اینکه امکان انتخاب لبه ها و برخورد با قطعات وجود ندارد بسیار مهم است. به جای تلاش برای پرداختن به هر منطقه درگیری به طور جداگانه ، یک دوره عاقلانه تر برای ایالات متحده کار با طرف های ائتلاف 1 + 5 (5 عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان) برای ساخت حمایت گسترده بین المللی از یک رویکرد جامع برای حل بحرانهای مرتبط که در حال حاضر خاورمیانه را از هم جدا می کند.
هدف از این تلاشها باید تشکیل كنفرانس بین المللی سراسری تحت نظارت سازمان ملل باشد. موضوع اصلی در دستور کار ایجاد چارچوب امنیتی منطقه ای (چیزی مانند نسخه خاورمیانه سازمان امنیت و همکاری در اروپا) است که تضمین های امنیتی را به همراه تعهدات عدم مداخله و عدم تعرض به همه کشورها ارائه می دهد. همچنین می تواند برای ایجاد یک ساختار منطقه ای که تجارت ، سرمایه گذاری و یکپارچگی اقتصادی بیشتر را تقویت می کند ، کار کند.
چنین کنفرانس بین المللی علاوه بر اینکه به یک بستر دائمی برای گفتگو و حل تعارض تبدیل می شود ، چتری برای گروه های کاری بعدی است که در آن همه بازیگران مربوطه در تلاش برای رفع هر یک از نگرانی های منطقه مشارکت خواهند داشت. به عنوان مثال ، باید مباحث متمرکز در مورد درگیری اسرائیل و فلسطین وجود داشته باشد. جنگهای درگیر در سوریه ، یمن و لیبی. از بین بردن سلاح های کشتار جمعی ؛ نقش افراط گرایی مذهبی فرقه ای ؛ و جریان آزاد کالا و منابع را در آبراهه های منطقه تضمین می کند.
برخی از اعراب می توانند با ایرانیان نشسته و از جمله برای گفتگو در مورد یمن صحبت کنند. اسرائیلی ها می توانند با هرگونه تلاش چند جانبه برای مقابله با اشغال سرزمین های فلسطین مخالفت کنند. و ترکها ممکن است در ابتدا برای گفتگو در مورد دریای مدیترانه با کشورهای دیگر مخالف باشند. اما با عزم ایالات متحده و جامعه جهانی در پشت این تلاش ها و با استفاده از فشار و مشوق ها می توان کشورها را به میز مذاکره آورد.
کارهایی که در زمان دولت جورج دبلیو بوش برای ایجاد حمایت گسترده بین المللی برای آزادی کویت پس از حمله به عراق در سال 1990 انجام شد و سپس ، در پایان جنگ ، برای تشکیل کنفرانس صلح مادرید (علیرغم مقاومت اولیه اسرائیل و عرب) و تلاش دولت اوباما برای بسیج 1 + 5 برای مقابله با برنامه هسته ای ایران درسهای روشنی را ارائه داد که می تواند در اینجا استفاده شود. این ابتکارات نشان می دهد که فشار ترکیبی قدرتهای بزرگ ، همراه با مشوقها ، می تواند موفقیت را به همراه داشته باشد. مضرات این تلاش می تواند درس های مهمی را نیز به ما ارائه دهد.
به عنوان مثال ، برای اینکه اسرائیلی ها با شرکت در مادرید موافقت کنند ، استفاده هوشمندانه از هویج لازم است (اعراب تحریم ثانویه خود را متوقف کردند) و چوب (اسرائیل موافقت کرد که این توافق نامه را مسدود کرده و با فلسطینی ها بنشیند – البته به عنوان بخشی از یک هیئت اردنی). مشکل این بود که به نظر می رسید واشنگتن با جذب عرب و اسرائیلی به مادرید زرادخانه هویج و چوب خود را تمام کرده است. از آنجا که هیچ پیکان دیگری برای فشار دادن طرفین از طریق مذاکرات بعدی در لرزش آمریکا باقی نمانده بود ، تلاش ها متوقف شد.
در مورد توافق هسته ای با ایران ، با تمرکز بر یک موضوع ، برنامه هسته ای تهران و نادیده گرفتن مداخله منطقه ای ایران ، تلاش ها باعث تشدید عدم اطمینان در کشورهای خلیج فارس در مورد نقش ایران در عراق ، سوریه ، لبنان و به ویژه در یمن با توجه به تحولات پنج سال گذشته – به عنوان مثال ، بدون کاهش دخالت ایران در درگیری های منطقه ای و عربستان سعودی ، با تشدید حمایت ایالات متحده از بمب گذاری در یمن – روشن است که استفاده بسیار بهتر از قدرت و نفوذ P5 1+ و شورای امنیت سازمان ملل متحد می توانند رویکرد منطقه ای گسترده تری را در پیش بگیرند.
جمع آوری چنین تلاشهایی بدون شک دشوار خواهد بود و به احتمال زیاد در ابتدا توسط تندروها در برخی کشورها رد می شود. اما نسبت به گزینه های دیگر مزایایی دارد. از آنجا که همه این درگیری ها شامل برخی از بازیگران منطقه ای رقابتی یکسان است ، کار در بخشهایی ، پرداختن به هر یک از آنها به گونه ای که گویی آنها صرفاً محصول ناآرامی های محلی هستند ، همچنان منجر به ایجاد یک سری بن بست های ناامید کننده خواهد شد. به عبارت دیگر ، بزرگ اندیشی می تواند چالش های دشواری باشد ، اما شناخت ارتباط متقابل درگیری ها در منطقه ، نویدبخش مصرف انرژی دیپلماتیک است تا ادامه بازی Whac-A-Mole در منطقه برای یک دهه دیگر.
تفکر گسترده یک مزیت دیگر هم دارد و آن این است که می تواند به دستیابی به چشم انداز امیدوار کننده تری برای آینده منطقه کمک کند. مطالعه ما در خدمات تحقیقاتی Zogby به ما می گوید که مردم خاورمیانه خواهان وحدت منطقه ای و سرمایه گذاری در آینده هستند که صلح و رفاه به همراه آورد. آنها به اندازه کافی جنگ داشته اند و خواهان فرصت های شغلی ، بهبود آموزش و مراقبت های بهداشتی و آینده بهتر برای فرزندان خود هستند. اگر دولت بایدن که تحت 1 + 5 کار می کند موفق شده است چشم انداز قانع کننده ای را برای آینده امیدوار کننده تر طراحی کند و سپس وزن دیپلماتیک خود را پشت سر بسیج بازیکنان بزرگ جهانی و منطقه ای قرار دهد تا حداقل ، شاید بسیار خوب الهام بخش باشد ترکیبی م ofثر از رهبران منطقه و شکل دهندگان نظر برای تغییر مسیر از مارپیچ نزولی کنونی.
[ad_2]
منبع: offline-news.ir