در ماه مه سال 2020 ، سه کلمه در مینیاپولیس به صدا درآمد که می توانست مانور انقلاب شود: “من نفس نمی کشم.
جورج فلوید این عبارت را با این امید ساده بیان کرد که پلیس زانو زده روی گردنش باعث می شود که او زنده بماند ، اما این کلمات در جوامع طنین انداز شد و معنای غرق شدن توسط افرادی که برای محافظت از آنها به آنها سپرده شده بود ، فهمید. میلیون ها نفر به خیابان های سراسر جهان آمدند و پلیس با همان خشونت اعتراض آمیز آنها را پاسخ داد. وقتی بروکس لاگلین از سلول زندان در واشنگتن تماشا می کرد ، مطمئن بود که می تواند به معترضین و پلیس در درک یکدیگر کمک کند. او فکر کرد که از تجربه می داند دقیقاً چه چیزی برای فرهنگ پلیس سمی است و چگونه می توان بر آن غلبه کرد.
در دسامبر ، با او در زمین ژیمناستیک مجتمع اصلاح و تربیت مونرو نشستم. او به دیواری آجری تکیه داده بود ، ساختار عضلانی گسترده اش گواه عشق او به وزنه برداری بود. Laughlin همیشه سخت و جمع شده به نظر می رسد و بندرت احساسات نشان می دهد.
در سال 2006 ، وی از آکادمی پلیس ایالت واشنگتن با درجه عالی فارغ التحصیل شد ، سپس در 21 سالگی جوانترین عضو اداره پلیس بلینگهام در دهه های گذشته شد. برای 13 سال آینده او به عنوان کارآگاه مواد مخدر کار کرد. استاد یک زمین آموزش مسئول آموزش و صلاحیت افسران با سلاح ؛ عضو انجمن ملی افسران تاکتیکی ؛ و یک افسر مخفی در تحقیقات جنایات سازمان یافته فدرال. او به معنای واقعی کلمه آزمایشی را که به همه افسران جدید بخش خود داده است ، نوشت. وی برنامه ریزی و حملات مواد مخدر را انجام داد ، در درگیری ها شرکت کرد و تیم های SWAT را آموزش داد. او از نوع پلیسی بود که برایش فیلم می ساخت.
اما رازي كه سرانجام به زنداني شدن او كمك مي كند او را تحت تعقيب قرار داد: “از زمان جواني ، مي دانستم كه مبتلا به اختلال دو قطبي نوع I هستم. مادرم آن را بسيار تشخيص داد ، زيرا رشد پدرش دو قطبي بود و او برای سرقت از بانک خود به زندان و م institutionsسسات روانپزشکی رفت. ”
تا زمانی که لاگلین 13 ساله بود ، او گفت که او همچنین می داند که یک پلیس بزرگ خواهد شد. در سن 14 سالگی به پلیس Explorers پیوست و در آنجا مجبور شد پیاده روی کند و با تیم SWAT در شبیه سازی های آموزشی شرکت کند. او درباره او گفت: “این تصویر از اجرای قانون وجود داشت ، که یک تصویر نادرست از کمال بود.”
جذب او در فرهنگ پلیس از همان اوایل آغاز شد. “به عنوان یک محقق ، من فهمیدم که برای همه چیز اصطلاحات مختلف وجود دارد. چهار هشتاد و یک کد پاکسازی یک دیوانه بود. این اولین نگاه من به غیرانسانی شدن بود. ” “آنها او را کسی نمی دانند که دچار بحران شده است. نه ، این چهار هشتاد و یک است. من این احساس را داشتم که نمی توانم چهار یا هشتاد و یک ساله باشم ، بنابراین برای تشخیص تشخیص بیماری نرفتم. “
در آکادمی ، او به ذهنیت “ما علیه جهان” القا شد و آموخت که چقدر چنین غیرانسانی سازی عمیق رخ داده است. وی گفت که اصطلاحات محاوره ای را برای افرادی که با آنها روبرو می شوید ، مانند “دوپر” ، “داربست” یاد گرفته است. [short for skeleton]، “مپ” و “اراذل و اوباش”. وی گفت اکنون فهمیده است که آنها چگونه “تفاوت های ظریف نژادی” را پوشیده اند ، اما توضیح داد که “طولی نمی کشد که وی به طور کامل درگیر هویت پلیس جدید خود می شود.”
او به عنوان یک افسر جوان فرهنگ پلیس را درک کرد ، که اکنون آن را به عنوان فرقه تعریف می کند. او با دختری ازدواج کرد که با او محقق بود و پدرش در خدمت بود. آنها خانه ای در حومه شهر خریداری کردند و اولین فرزندشان را در 26 سالگی به دنیا آوردند. برای بینندگان ، او كودكی بود كه در پوستر تصویر فوق الذكر از تعالی پلیس قرار داشت ، اما هنگام كار تصاویر مختلفی در حافظه او نقش بست. “من نسبت به اجساد مرده واکنش نشان دادم ، از خودکشی ، مصرف بیش از حد مواد مخدر ، تصادفات رانندگی گرفته تا دلایل طبیعی. من قبل از پایان تمریناتم در یک ضربات بودم. در کمتر از یک ماه وقفه ، من اولین نفر در صحنه قتل مواد مخدر بودم که مجبور شدم مغز کسی را در حوله نگه دارم. او شکست خورد. این فقط نوک کوه یخی از وحشت بود که من می توانم ببینم و برای دهه آینده یا تجربه کنم. ”
او به من گفت كه شهادت كشتار و رنجها – كه غالباً نتیجه جنگ با مواد مخدر است – باعث می شود حتی پلیس های بی احساس نیز خود را منزوی كنند: “پیوند با خارجی ها دشوار است. تنها افرادی که می توانید با آنها ارتباط برقرار کنید افراد قبیله شما هستند. هویت شما با یک پلیس مخلوط می شود. این قبیله گرایی شدید در قلب فرهنگ سمی پلیس قرار دارد. کسانی که با انزوا روبرو نیستند در معرض پرتگاه قرار دارند و معمولاً مقام افسر آزمایشی ندارند. ”
وی توضیح داد ، شیوه های استخدام نیز نقش دارد. تازه کار معمولی یک مرد سفیدپوست در اواسط 20 سالگی است که حداقل مقداری تحصیلات دانشگاهی دارد. این را با بیماری روانی و غربالگری جرم ترکیب کنید و خود را با افسران بدون مشکل خواهید دید که می توانند به آنها کمک کنند با کسانی که در این زمینه ملاقات می کنند ارتباط برقرار کنند.
طولی نکشید که لافلینی فرزند دیگری به دنیا آورد. در حین تولد ، مادر بروک لاگلین برای جراحی فوری در یک تومور مغزی به اندازه سافت بال به بیمارستان سیاتل منتقل شد. “من نمی توانستم آنجا باشم زیرا دخترم در حال تولد بود. مثل دیوانه قفل مرا باز کرد زیرا همه چیز مربوط به من یا مادرم بود. سپس من دیگر از مراقبت دست کشیدم. ”
او از این عمل جان سالم به در برد و نوه دوم خود را ملاقات کرد ، اما تولد سومین فرزند خود را دو هفته از دست داد. در سال 2015 ، لاگلین در روز تولد خود از پدرش تماس گرفت و به او گفت كه باید به مادرش برود. در ماه فوریه ، او مردی را که از کودکی او را روی زمین نگه داشته بود از دست داد.
در عرض چند ماه ، ازدواج لاگلین از بین رفت. او شروع به نوشیدن سنگین کرد و خیلی زود با زنی که از رابطه او رابطه داشت با یک زن فرار کرد. او كه كاملاً در كار ماكو غوطه ور بود ، وخیم شدن سلامت روان خود را نادیده گرفت و رفتار خشونت آمیز خود را عادی كرد. در سال 2018 ، لاگلین به جرم خشونت درجه دوم / خشونت خانگی علیه همسرش دستگیر و به 96 ماه زندان محکوم شد. او به من گفت: “آنچه من با همسر سابقم انجام دادم قابل بخشش نیست … واقعیت این است که من شخص دیگری غیر از فرزندانم را که بیشتر دوست داشتم ، آزار دادم.”
وی در زندان گفت كه هر آنچه را كه آموخته بود باور كند در مورد سیستم عدالت کیفری به چالش كشیده است. “در طول دادگاه ، به من گفتند که من چیزی در حدود 3800 ساعت آموزش دیده ام ، از جمله مواردی که تدریس کرده ام. چیزی که مرا تحت تأثیر قرار داد این بود که در طول آن صدها ساعت ، هیچ یک از اینها چیزی در مورد زندگی در زندان و فرهنگ محکوم به من نمی گفت. نمی دانستم چه عواملی روانی – اجتماعی از زندان منجر به رفتار خیابانی می شود. ”
لاگلین گفت افرادی که در زندان و زندان شهرستان ملاقات کرده منجر به درک وی از پلیس می شوند: “مردم به من فهمانیدند و درک کردند که تعطیلی گسترده و پلیس متجاوز هیچ کاری برای این کشور انجام نمی دهد. ما به طور سیستماتیک نسل هایی از حق محرومیت ها را برای برده داری تأمین شده توسط دولت آماده می کنیم. ”
در زمانی که ایده اصلاحات پلیس رایج شده است ، لاگلین گفت که احساس مسئولیت می کند از تجربه خود در هر دو طرف سیستم برای پیشنهاد راه حل های عملی استفاده کند: “استراتژی های مواد مخدر کشور برای تشکیل یک نیروی پلیس مدرن بسیار کار کرده است. مصرف مواد مخدر عمدتا در جاهایی اتفاق می افتد که بیشتر به چشم می آید: سطح خیابان شهر در جوامع فقیر ، عمدتا رنگی. بازداشت مواد مخدر به راحتی شروع می شود ، که این امر برای پلیس هایی که می خواهند آماری تولید کنند بسیار جذاب است. من معتقدم که تغییر استراتژی مبارزه با مواد مخدر از اجرای قانون به بهداشت عمومی می تواند باعث بهبود روابط پلیس با جوامعی شود که آنها خدمت می کنند. بهداشت روان نیز باید به گونه ای دیگر مورد رسیدگی قرار گیرد. نه تنها مجری قانون باید نوع نگاه به بهداشت روانی را در جامعه بلکه در ردیف خود نیز تغییر دهد. ”
لاگلین قرار است در سال 2023 آزاد شود و وی گفت که می خواهد از تجربیات خود برای مبارزه برای عدالت اجتماعی استفاده کند. او روزهای خود را در زندان با صرفه جویی در یک گیتار آکوستیک و توسعه یک برنامه مشاوره سپری می کند که با ادارات پلیس برای دیدار با زندانیان سابق کار می کند تا مهمترین گفتگوی کشور را ادامه دهد. وی با شناخت قدرت تحول آفرین شناختن افرادی که روزگاری آنها را دشمن می دانست ، اظهار داشت که برای افسران بسیار مهم است که این برخوردها را نیز تجربه کنند. “من می خواهم از تجربیات خود برای کمک به خلا bridge موجود در آژانس های پلیس و کسانی که خدمت می کنند استفاده کنم. من برنامه ای برای کلاسهای اجرای قانون دارم که در آن محکومان را برای تسهیل آموزش می آورم. نه برای سخنرانی یا به اشتراک گذاشتن اسرار تجاری از هر یک از کشورها ، بلکه در گروه های همکاری برای کار بر روی راه حل ها. ”
وی همچنین خاطرنشان کرد که کار پلیس معمولاً با دستگیری ، بلیط ، حکم و سایر وسایل اجرا سنجیده می شود. وی به من گفت: “از نظرسنجی ها و آمار دستگیری ، هنگامی که افسران برای نیروهای ویژه و ارتقا درجه تلاش می کنند ، استفاده می شود.” “هیچ معیاری وجود ندارد” شما چه ارزشی در زندگی مردم انجام داده اید؟ “جرایم مواد مخدر ، که عمدتا در جوامع رنگارنگ استفاده می شود ، ساده ترین هدف برای یک افسر گرسنه است. روشی که به ما اجازه می دهد آژانس ها از آمار اجرای قانون به عنوان شاخص عملکرد استفاده کنند ، خود نشانگر نژادپرستی سیستمی در داخل نیروها است و باید حذف شود. ”
سرانجام ، وی گفت که دوران زندانی بودن دیدگاه های خود را درباره نظارت خارجی تغییر داده است. وزارت اصلاح و تربیت ، مانند پلیس ، کلیه شکایات را در داخل رسیدگی می کند. وی گفت این بدان معناست که احتمالاً دوستان دولت با آنها برخورد کرده و آنها را بیرون راندند ، که این امر تقریبا مصونیت از مجازات کامل پلیس و زندانیان را تضمین می کند.
لاگلین می داند که سیستم اساسی باید تغییر کند ، اما او از مأموران جداً خواست که در لباس گم نشوند و می خواست از هر پلیسی که این مطلب را می خواند درخواست تجدید نظر کند: مردانه ترین کاری که می توانید انجام دهید درخواست کمک است. اگر عصبانیت شما از کنترل خارج شد ، زندگی کاری شما کاملاً عالی است ، اما ازدواج یک وضعیت نامنظم است یا در فکر آسیب رساندن به خود هستید ، اکنون با آن کنار بیایید تا در نهایت به عنوان پلیس بعدی که خبرساز می شود ، قرار نگیرید. ”
منبع: offline-news.ir
Leave a reply